NTENT="IR" />
کلارآباد دات کام |
منع ورود دانشجویان ایرانی به کشورهایی مانند نروژ آخرین نمونه برای ادعای غیرقابل اعتماد بودن غرب است. به گزارش بی باک، مهمترین خبرهای ویژه رسانه ها بدین شرح می باشد: * زنجیرهایها دست به کار شدند این بار علیه حجاب روزنامه زنجیرهای اعتماد ارگان فتنهگران در لندن همزمان با انتشار مقالههایی حجاب را موضوعی عقیدتی که نباید اجباری شود و نباید به خاطر عدم رعایت آن سخت گرفت معرفی کردند! روزنامه اعتماد مینویسد: مسئله حجاب را باید مشخص کرد که چه نوع مسئلهای است، مسئلهای مرتبط با نظم اجتماعی یا مسئلهای فرهنگی و عقیدتی؟ قتل و دزدی از منظر حکومت بیش از آنکه یک مسئله فرهنگی باشد، موضوعی مربوط به نظم و امنیت اجتماعی است. به همین دلیل برخورد اصلی حکومت با این دو پدیده، از طریق پلیس و دادگاه و مجازات است. نمونه دیگر عبادت مهم مسلمانان، یعنی نماز است. اگر کسی نماز نخواند، قطعاً برخورد امنیتی و قضایی با او راهحل نیست، زیرا نخواندن نماز، امنیت و نظم را نقض نمیکند، در حالی که از نظر مسلمانان این عبادت خیلی مهم است. در مقابل توقف خودرو در محل ممنوع، با عکسالعمل و جریمه پلیس مواجه میشود که به معنای برخورد حقوقی و امنیتی است. اعتماد میافزاید: حال پرسش این است که طرح کنندگان مسئله حجاب از کدام منظر به موضوع نگاه میکنند؟ آیا فقدان حجاب نظم و امنیت را به هم میزند یا یک گزاره دینی در خطر قرار میگیرد؟ اگر دومی است، در این صورت باید گفت عدم رعایت حجاب اهمیت بسیار کمتری از ترک نماز یا روزه یا سایر احکام دینی دارد، پس چرا به این احکام پرداخته نمیشود؟ ولی اگر از منظر دیگر، یعنی برهم زننده نظم اجتماعی به موضوع نگاه شود، در این صورت اصلیترین روش برای برخورد با مسئله، پلیس و دادگاه است و شیوههای دیگر در مراتب بعدی قرار میگیرند. البته در این صورت باید چند نکته را روشن کرد. اول اینکه چه حدی از بیتوجهی به حجاب نظم اجتماعی را تهدید میکند؟ آیا این حد مربوط به حجاب شرعی است؟ در این صورت آیا میتوان گفت عدم رعایت حجاب شرعی در هر حدی که باشد، نظم اجتماعی را تهدید میکند، قطعاً پاسخ مثبت نیست، همان طور که نخواندن نماز هم ربطی به نظم اجتماعی ندارد. از سوی دیگر سایت جرس به قلم همسر یکی از فتنهگران بازداشتی مدعی شد نباید حجاب را اجباری کرد و صرفاً باید به آموزش بسنده کرد. شایان یادآوری است حجاب غیر از تکلیف شرعی، قانون اجتماعی است و در هر درجه شرعی و قانونی نیز فلسفه الزام آن، رعایت امنیت اخلاقی و عمومی است. به این اعتبار که بیحجابی و بدحجابی صرفاً یک امر شخصی و مثلاً در چهاردیواری خانه نیست بلکه به اعتبار بروز بیرونی، به امنیت خانواده و امنیت اخلاقی و فرهنگی جامعه آسیبهای اساسی میزند و موجب اضرار به دیگران بلکه بزرگترین ضررها به کلیت جامعه است. بنابراین همان گونه که مثلاً رانندگی با سرعت غیر مجاز یا بدون رعایت آداب آن موجب تهدید امنیت دیگران تلقی و ممنوع شده است، بیحجابی و بدحجابی نیز به اعتبار عواقب زیانبار منع گردیده است. در عین حال ترویج برهنگی و بیحجابی به عنوان یک راهبرد جنگ فرهنگی در دستور کار دشمنان اسلام و انقلاب اسلامی قرار دارد و جای سؤال است که چرا برخی رسانههای متظاهر به مسلمانی با وجود حکم صریح قرآن و سنت درباره وجود حجاب، به تردیدافکنی و تشکیک در این زمینه میپردازند. * اخراج دانشجویان ایرانی آخرین نمونه اعتمادسازی غرب! منع ورود دانشجویان ایرانی به کشورهایی مانند نروژ آخرین نمونه برای ادعای غیرقابل اعتماد بودن غرب است. وب سایت الف ضمن درج این مطلب نوشت: مدتهاست که دیگر دنبالکنندگان نزاع سیاسی ایران و غرب بر سر پرونده هستهای ایران، این اختلاف را ناشی از نگرانی برای امنیت دنیا نمیدانند و حتی مخالفان هستهای شدن ایران هم پیش خود به میل این اختلاف به سمت ایرانهراسی و اسلامهراسی اذعان دارند. الف با اشاره به کارشکنیهای متعدد غرب نوشت: بسیاری از این کارشکنیها مثل ترور 4 تن از دانشمندان هستهای مدتها به اخبار روز دنیا تبدیل شد و ماهیت هستهایستیزی غرب در قبال ایران را برملا کرد و به همان نسبت، بسیاری از این اقدامات از سنگاندازی بر سر راه خرید دستگاههای مورد نیاز تاسیسات هستهای و تهیه لیست ترور و تحریم از دانشمندان و فعالین انرژی هستهای گرفته تا اخراج دانشجویان ایرانی از اروپا به بهانه مرتبط بودن پروژه آنان با صنعت هستهای، آن طور که باید دیده و شنیده نشد. 2 سال پیش بود که دولت هلند جمعی از دانشجویان مشغول به تحصیل در این کشور را اخراج کرد و در اطلاعیهای، بخش بینالملل تعدادی از دانشگاههای خود را موظف کرد که صدور و تمدید اجازه اقامت اتباع ایرانی به ویژه دانشجویان در حین تحصیل برای مدت نامعلومی به حالت تعلیق دربیاید. الف میافزاید: پس از اعلام سیاست مذاکره از سوی دولت یازدهم این توقع به حق ایجاد شد که حملات تحریمی غرب علیه ایرانیان به پایان برسد، نمیشود هم شمشیر در دست داشت و هم از مذاکره سخن گفت! چند ماه پس از تشکیل دولت یازدهم، توافقنامه ژنو میان ایران و 5+1 به امضا رسید که طبق قسمتی از آن، قرار شد هیچ تحریم دیگری علیه جمهوری اسلامی ایران وضع نشود. اما در ماههای بعد از توافقنامه ژنو، واقعیت چیزی جدا از متن توافقنامه بود، بارها و بارها تحریمهای جدید علیه جمهوری اسلامی ایران وضع شد و این موضوعی بود که مورد اشاره رهبری هم قرار گرفت و ایشان با توجه به این که مذاکره برخلاف تصورات برخی، به هیچ چیز کمک نمیکند، فرمودند «آمریکاییها نه تنها دشمنیها را کم نکردند بلکه تحریمها را هم افزایش دادند! البته میگویند این تحریمها، جدید نیست اما در واقع جدید است و مذاکره در زمینه تحریم هم، فایدهای نداشته است.» این سایت ادامه میدهد: در آخرین اقدام از این دست، به بهانه تحریمهای اتحادیه اروپا علیه ایران، که بعد از توافق ژنو صورت گرفت- از ورود 64 دانشجوی ایرانی به خاک نروژ جلوگیری شد. اگرچه آن اقدام هلند در نهایت ملغی شد، اما نروژ اکنون در حالی دست به اقدام مشابه زده است که مدت زمان زیادی از گام آخر توافقنامه ژنو که به خودداری از وضع تحریمهای جدید اعم از بینالمللی، یک جانبه و چند جانبه در آن تاکید شده است، نمیگذرد. نقض صریح یک توافق بینالمللی از طرف غرب در حالی اتفاق میافتد که دولت جدید ایران، اساس خط مشی خود را بر تعامل با آنان گذاشت و از هر طریقی سعی کرد تا سالها تشنج بین ایران و غرب را به صلح و آرامش تبدیل کند اما طرف غربی در مقابل طوری واکنش نشان داد که حتی شعارهای اساسی حسن روحانی در زمان انتخابات مثل «بازگرداندن عزت به پاسپورت ایرانی» بارها زیر سؤال رفت. نویسنده تصریح میکند: شاید اختلاف غرب و ایران بر سر فعالیتهای هستهای آنقدر ادامهدار شده باشد که کسی یادش نیاید اولین جرقه این اختلاف کی و کجا زده شد. اما آنها که تاریخ را بلدند خوب میدانند که در سالهای 1329 که برنامه هستهای ایران پا گرفت و در سال 1353 که شکل جدی به خود گرفت از حامیان اصلی هستهای شدن ایران، غرب و به خصوص آمریکا بود و این، اساس یک نظام اسلامی بود که خصومت غرب را به روزهای سی و پنج سالگی انقلاب ایران رساند نکته مهمی که باید باور کرد، این است که هیچ چیز در رابطه با غرب و آمریکا عوض نشده است. کسانی که از طرف غرب برای توافق ژنو پشت میز مذاکره با ایران نشستند، همان گردانندگان نشستهای سعدآباد، بروکسل و پاریس هستند و تنها معیارشان برای عوض شدن، دست کشیدن ایران از داشتهها و آرمانهای سه دهه انقلاب اسلامی است؛ چیزی که یقینا هیچ یک از دولتهای جمهوری اسلامی در فکر آن هم نیستند، چه رسد که به آن تن بدهند. * تندرو جان، نعل را وارونه زن ! مدیر یک روزنامه افراطی و زنجیرهای که موجب سرشکستگی مدعیان اصلاحطلبی شد میگوید غفلت روحانی نتایج سال 84 را پدید میآورد. حمیدرضا جلاییپور در مقاله مفصلی که از سوی روزنامه زنجیرهای آرمان منتشر شده به تبیین اعتدال و نسبت آن با اصلاحطلبی پرداخت(!). وی نوشت: ممکن است تصور شود در افق آینده این اصلاحجویی است که به پیش میرود و افراطگرایی لاجرم ضعیف میشود و به حاشیه میرود. نگارنده امید دارد که چنین اتفاقی بیفتد ولی این اتفاق به هوشیاری و آمادگی دائم دولت اعتدالی و اصلاحطلبان، آگاهی مردم در جامعه مدنی و خصوصا به خردگرایی و واقعبینی بلندمدت هسته قدرت بستگی دارد. جلاییپور میگوید نباید نسبت به آینده خوشخیال بود و در صورت غفلت دولت روحانی و کوتاهی اصلاحطلبان در اصلاحجویی امکان تسلط مجدد تندروها هست. یادآور میشود جلاییپور پس از دوم خرداد 76، مدیر اولین روزنامه زنجیرهای وابسته به گروهک نفاق (روزنامه جامعه) بود. در این روزنامه طوایف مختلف گروههای ضدانقلاب جمع شده و با سوءاستفاده از شعار اصلاحطلبی به ساختارشکنی و تحریک به تشنج و آشوب و هجمه به اصل انقلاب اهتمام داشتند تا آنجا که عطاءاله مهاجرانی وزیر ارشاد دولت اصلاحات - هر چند که در دفتر روزنامه جامعه عکس یادگاری گرفته بود- پس از توقیف این نشریه در مصاحبه با روزنامه اخبار (6دی 77) به صراحت اعلام کرد «روزنامه جامعه به چتر حمایتی گروههایی تبدیل شده بود که برای تشکیل یک جبهه سیاسی از این روزنامه سود میبردند... به آنها درباره رعایت مبانی دینی تذکر داده و گفته بودم چه دلیلی دارد از کسانی که با نفس دین مسئله دارند دعوت به همکاری کنید؟ شاهد بودیم در این روزنامه گروههایی که از سال 60 به هم پیوستند و در برابر انقلاب قرار گرفتند، تکتک داشتند در این رشته گرد میآمدند تا سامان یابند؛ مثل جبهه ملی و نهضت آزادی و حتی گروههای مارکسیست». اخیرا به دنبال اعلام تشکیل حزب «ندا» (نسل سوم اصلاحطلبان) جلاییپور و پسر وی که مدتی مقیم لندن بود و به همراه همسرش در فتنه نقشآفرینی میکرد، اقدام به اتهامپراکنی و انتشار ناسزا علیه «ندا» کردند. با این اوصاف اظهارات اخیر جلاییپور در هشدار به روحانی و دولت وی، در حقیقت نوعی فرار به جلو و گم کردن صورت مسئله افراطیگری است. در حقیقت عملکرد افراطیون نقش اصلی را در سرشکستگی اصلاحطلبان و سپس سلب اعتماد مردم از آنان در سلسله انتخابات سالهای 82، 84، 86، 88 و 90 داشت و دقیقا به همین دلیل نیز اصلاحطلبان مجبور شدند از نامزد خود در سال 92 بخواهند انصراف دهد. تا آنها بتوانند در پوشش حمایت از دولت جدید خود را بازسازی کنند هرچند که تندروهایی چون ابراهیم اصغرزاده به شکل علنی گفتند اصلاحطلبان دولت روحانی را رحم اجارهای برای خود میدانند. حکایت نفاق جدید همان است که شاعر میگوید «تا نشان سمّ اسبت گم کنند- ترکمانا نعل را وارونه زن»! * نقش ویژه یک ژنرال در پیروزی آمرلی عراق و القصیر سوریه «پیروزی ارتش عراق در نبرد آمرلی به واسطه نقشآفرینی سرلشکر سلیمانی فرمانده سپاه قدس ایران بود». بیزنس اینسایدر با انتشار این مطلب در گزارشی تحت عنوان «حضور مغز متفکر نظامی ایران در بزرگترین پیروزی عراق علیه داعش» نوشت: مبارزه در شرق عراق بر سر آمرلی یکی از مهمترین نبردها علیه داعش بوده است که ائتلافی غیرعادی با موفقیت از این شهر استراتژیک دفاع کردند. به گزارش انتخاب به نقل از بیزنس اینسایدر«نحوه مقابله با یورش داعش در جهت تسخیر شهر توسط قاسم سلیمانی فرمانده سپاه قدس ایران و مهمترین مأمور عملیاتی ایران در خاورمیانه طراحی شده بود. سلیمانی پیروزیهای استراتژیک بزرگی در طول سالهای گذشته بدست آورده است.» براساس این گزارش، سلیمانی شخصاً در آمرلی حضور داشت. او که هیچگاه راضی نبوده در تهران بماند، یک فرمانده عملیاتی است و موفقیت او ناشی از تمایلش به حضور فیزیکی در بحرانهای منطقهای است. امیل حکیم تحلیلگر عرب میگوید: سلیمانی از آن جهت مؤثر بوده که جنگجویی حرفهای است که یکه و تنها در میدان نبرد حاضر میشود. این گزارش میافزاید: سلیمانی همچنین استراتژیست حزبالله در نبرد قصیر بود که مهمترین رویارویی در جنگ شهری سوریه بود. نبرد آمرلی به مانند نبرد قصیر بسیار مهم تلقی میشود و ارتش عراق موفقیت در این جنگ را بزرگترین دستاورد و مهمترین پیروزی توصیف کرده است. این شهر در 100 مایلی شمال بغداد واقع شده است. این موضوع چهره تهران را به عنوان قدرتی که توانایی جلوگیری از پیشرویهای داعش را دارد تقویت میکند، مسئلهای که ممکن است آمریکا در نهایت مجبور به اعتراف به آن شود. [ جمعه 93/6/21 ] [ 6:16 عصر ] [ م.ص ]
[ نظر ]
|
|